بخش چهارم (۱)؛ اصالت مهدویّت از جهت قبول امم و ابتنای آن بر بشارات پیامبران و ادیان آسمانی
تمام ادیان آسمانی به پیروان خود، عصر درخشان و سعادت عمومی و آینده مشعشع و صلح جهانی و دوران پرخیر و برکتی را نوید دادهاند که در آن، نگرانیها و دلهرهها و هراسها مرتفع شود و به یُمن ظهور شخص بزرگ و مردی خدایی که به تأییدات الهی مؤیّد است، در روی زمین، منطقه و شهر و دهستان و دهی باقی نماند؛ مگر آنکه در آن بانگ دلنواز توحید بلند شود و روشنایی یکتاپرستی، تاریکی شرک را زایل سازد و علم و عدل و راستی و امانت چهره جهانآرای خود را بنمایانند و همهجا را منوّر سازند.
این موعود عزیز برحسب استوارترین و صحیحترین مصادر اسلامی، خلیفه دوازدهم حضرت خاتمالانبیا محمّد مصطفی(ص) و دوازدهمین رهبر و امام بعد از آن حضرت و همنام و همکنیه آن حضرت است و القاب مشهورش در بین مسلمین، «مهدی»، «قائم»، «منتظر»، «صاحبالامر»، «صاحبالزمان» و«بقیّةالله» است.
و در سالهای دیگر به «گرزاسیه»، «وشینو»، «آرتور»، «مهمید» و نامها و القاب دیگر خوانده شده است.[1]
در کتاب زند و کتاب جاماسب و کتاب شاکمونی و کتاب جوک و کتاب دید و کتاب باسک و کتاب پاتیکل و کتاب دادنگ و کتاب صفنیای نبی و کتاب اشعیا و کتاب وحی کودک و کتاب حکی نبی و کتاب مکاشفات یوحنای لاهوتی و کتاب دانیال و انجیل متی و انجیل لوقا و انجیل مرقس[2] و کتابها و الواح دیگر، این بشارتها به عبارات و مضامینی که همه اصالت عقیده مهدویّت را تأیید و آن را یک اصل عام مورد قبول همه ملل و امم و انبیا و ادیان معرّفی مینمایند، آمده است و به بعضی صفات و علایمی که در احادیث و بشارات اسلامی برای این ظهور و صاحب آن؛ حضرت مهدی حجة بن الحسن العسکری(ع) بیان شده، اشاره یا صراحت دارند. چون شرح این بشارات، سخن را بسیار طولانی میسازد، فقط در اینجا بهعنوان تفسیری از آیه ۱۰۵ سوره انبیاء به نمونهای از این بشارتها اشاره مینماییم.
آیه شریفه این است:
﴿وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ﴾؛[3]
که مفاد ظاهر آن این است که:
«و هرآینه ما در زبور بعد از ذکر نوشتیم که البته بندگان صالح من وارث زمین میگردند».
این آیه از بشارت حتمی الهی خبر میدهد که شایستگان و صالحان، وارث زمین و صاحب آن میشوند. چون در آیات قبل از این آیه، از زمین خاصی سخنی به میان نیامده است؛ لذا الف و لام «الارض»، الف و لام عهد نخواهد بود، و ظاهر این است که مراد تمام زمین است.
بنابراین آیه خبر از روزگاری میدهد که زمین و اداره آن در همه قارهها و همه مناطق و معادن آن، در اختیار بندگان شایسته خدا درآید، چنانکه در آیات دیگر نیز همین وعده را فرموده است. مانند آیه:
﴿وَعَدَ اللهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ...﴾؛[4]
«و خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند وعده داده که در زمین خلافت دهد...».
و نیز آیه:
﴿وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ﴾؛[5]
«و اراده کردهایم بر کسانی که در زمین ضعیف و ذلیل نگه داشته شدهاند منّت گذارده و آنان را پیشوایان و وارثان زمین گردانیم».
مراد از «زبور» که این بشارت در آن نوشته شده است، کتاب آسمانی است که بر جناب داود پیغمبر(ع) نازل شده است و مراد از «ذکر» چنانکه مفسّرین فرمودهاند، تورات است؛ و ممکن است به اعتبار اینکه الف و لام «الذکر» برای جنس باشد، نه برای عهد، مراد از آن مطلق کتابهای آسمانی باشد که پیش از زبور نازل شدهاند.
به هر حال برحسب این آیه، در تورات و زبور، این وعده ذکر شده است. اکنون باید دید این وعده و بشارت در تورات و زبور به چه صورتی آمده است؟!
باید به این نکته توجّه داشت که، در تورات و بهطورکلّی کُتب عهد عتیق و جدید، از آنچه بعضی حفظ داشتند، مورد تجدید و استنساخ آن گردید و مخصوصاً در آنچه باقی مانده هم در قسمتهایی که مربوط به بشارت از پیغمبر اسلام(ص) است، تحریفات و تأویلات و تفسیرهای غیرموجّه بسیار کرده و در ترجمهها غرضورزی زیادی نمودهاند و انجیلِ اصل نیز این اناجیل موجود نبوده و اناجیل نیز منحصر در این چهار انجیل نبوده؛ بلکه بیش از اینها بوده است که ازجمله انجیل «برنابا» است که در آن بشارتهای متعدّد به ظهور حضرت خاتمالانبیا(ص) موجود است و از حیث استواری مضامین و مطالب، طرف قیاس با این اناجیل معروف (انجیل مرقس، متی، لوقا و یوحنّا) نیست.
با این حال، تورات و انجیل فعلی هم که در دست یهود و نصاری است، حاوی بشارات متعدّد به ظهور اسلام و حضرت رسول خاتم و ائمّه طاهرین(ع) است که علمای بزرگ تورات و انجیلشناس، این موارد را در کتابهایی که به زبان فارسی و عربی و غیره نوشتهاند، استخراج کرده و در تألیفات خود نوشتهاند.
علاوه بر آن، بعضی از بزرگان اهل کتاب؛ مثل «فخرالاسلام» مؤلف کتاب نفیس انیسالاعلام و مؤلفات ارزنده دیگر، پس از قبول اسلام پیرامون این موضوع، حقّ مطلب را در تحقیق و بررسی و اظهار و افشای حقّ ادا کردهاند.
ما در اینجا فقط در رابطه با تفسیر این آیه به بشارتی از تورات و بشارتی از زبور اشاره میکنیم.
امّا تورات: در پاراش لخلخا (فصل ۱۷ از آیه ۲۰ از سفر تکوین) از قول خداوند جلیل به ابراهیم خلیل(ع) اینگونه آمده است:
«وِلْ یَشْمَا عِلَی شَمَعْتَیْخَا هِینِهِ بِیرَخْتِی اُوتُو وَهْرِبَتِی اُوتُوا بِمَادْمَادْشِنِمْعَا سَارِنْسِئِمْ یَوْلَدْ وَاِنْ تَتْیُو لُغَوِی کَادِلْ».[6]
مؤلّف انیسالاعلام علاوه بر این متن، متن این کلمات را از سریانی عتیق و از سریانی جدید و ترجمه عربی آن را از ترجمه طبع بیروت (س ۱۸۷۰) و ترجمه فارسی آن را از ترجمه طبع لندن (س ۱۸۹۵) آورده است و سخن را ادامه میدهد، تا اینجا که میگوید: چون معنای الفاظ را دانستی اکنون گوییم که خداوند جلیل پس از اینکه هفده بشارت به حضرت خلیل (ع) داد، چنانکه در «پاراش» مذکور مسطور گشتند، حضرت ابراهیم (ع) بعد از استماع بشارت مذکور، ساجداً لله به خاک درافتاد و تمنّا کرد کاش اسماعیل زنده میماند؛ زیرا زندگانی او نزد من بهتر از هفده بشارت است.
پس خداوند عالم فرمود: دعای تو را در حقّ اسماعیل به اجابت رسانیدم، او را برکت داده و کثیرالاولاد قرار خواهیم داد و قبیله بزرگ که عبارت باشد از قبیله عرب، از صُلب او خواهد بود و او را بزرگ خواهم گردانید، بهسبب اینکه محمّد (ص) و دوازده امام از اوصیای ایشان را از صلب او پدید خواهیم آورد... .[7]
امّا زبور داود(ع)، در ترجمه فارسی زبور ۳۷ از مزامیر داود که چهل آیه است، چنین آمده است:
۹- زیرا که شریران منقطع میشوند؛ امّا متوکّلان به خداوند وارث زمین خواهند شد.
۱۰- و حال اندک است که شریر نیست میشود که هرچند مکانش را استفسار نمایی ناپیدا خواهد بود.
۱۱- امّا متواضعان وارث زمین شده، از کثرت سلامتی متلذّذ خواهند شد.
۱۲- شریر بهخلاف صادق افکار مذمومه مینماید و دندانهای خویش را بر او میفشارد.
۱۳- خداوند به او متبسّم است؛ چونکه میبیند که روز او میآید.
۱۴- شریران شمشیر را کشیدند و کمان را چلّه کردند، تا آنکه مظلوم و مسکین را بیندازند و راست روان را بکشند.
۱۵- شمشیر ایشان بر دلشان فرو خواهد رفت و کمانهای ایشان شکسته خواهد شد.
۱۶- کمی صدّیق از فراوانی شریران بسیار بهتر است.
۱۷- چونکه بازوهای شریران شکسته میشود و خداوند صدّیقان را تکیه گاه است.
۱۸- خداوند روزهای صالحان را میداند و میراث ایشان ابدی خواهد شد.
۱۹- زیرا متبرّکان خداوند وارث زمین خواهند شد؛ امّا ملعونان وی منقطع خواهند شد.
۲۳- زیرا خداوند عدالت را دوست میدارد و مقدّسان خود را وانمیگذارد، ابداً محفوظ میشوند در حالتی که ذرّیه شریران منقطع است.
۲۹- صدّیقان وارث زمین شده، ابداً در آن ساکن خواهند بود.
۳۰- دهان صدّیق به حکمت متکلم و زبانش به حکم گویا است.
۳۱- شریعت خدا در قلبش بوده، اقدامش نخواهد لغزید.[8]
چنانکه ملاحظه میفرمایید این بشارات کاملاً با آیه کریمه: ﴿وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ...﴾ منطبق است، چنانکه ظاهر این است که مراد از «صدیق» که در بشارت آیه ۳۱ مذکور شده و در آن آیه و آیه ۳۲ صفت آن بیان شده است، حضرت مهدی (ع) میباشد.
علاوه بر این، در مزمور (۲۱) نیز بشاراتی هست که در انیسالاعلام[9] متن اصل آن را با ترجمه فارسی آن طبق ترجمه فارسی طبع لندن (۱۸۹۵) آورده است.
خودآزمایی
1- القاب مشهور دوازدهمین امام بعد از حضرت محمد(ص)، در بین مسلمین و سایر زبانها را نام ببرید.
2- تفسیر آیه ۱۰۵ سوره انبیاء را شرح دهید.
3- مراد و تفسیر کلمه «الذکر» در آیه 5 سوره قصص را بیان کنید.
پینوشتها
1. به کتاب نجمالثاقب (محدّث نوری، ص۵۵ – ۱۳۲، باب۲) و سایر کتابهایی که القاب و نامهای حضرت مهدی (ع) را بر شمردهاند مراجعه شود.
در نجمالثاقب (محدّث نوری، ص۵۵ – ۱۳۲، باب۲) بیش از یک صدوهشتاد اسم برای آن حضرت ذکر کرده است.
2. برای معرّفی این کتابها و بشارات آنها و کتابهای دیگر در این موضوع، مراجعه شود به کتابهای انیسالاعلام (فخرالاسلام، ج۷، ص۳۸۳ – ۴۱۰) و بشارات عهدین (صادقی تهرانی، ص۲۳۴ – ۲۸۲) و من ذا؟ (خالصی، ص۶۸ – ۹۲) و لسانالصدق.
3. انبیاء، ۱۰۵.
4. نور، ۵۵.
5. قصص، ۵.
6. فخرالاسلام، انیسالاعلام، ج ۷، ص ۳۸۳ - ۳۸۵.
7. فخرالاسلام، انیسالاعلام، ج ۷، ص ۳۸۳ - ۳۸۵.
8. رجوع شود به ترجمه فارسی کتُب عهد عتیق ولیم گلن، جلد ۳، ص ۸۵ - ۸۶، طبع ادن برغ سال ۱۸۴۵ میلادی مطابق ۱۲۶۱ هجری.
9. فخرالاسلام، انیسالاعلام، ج۷، ص۳۸۶ – ۳۸۷.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی